مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۹:۳۵ ب.ظ

تخیلی که جهان مرا زیباتر می کند

می گوید: خوشم می آید که این فیلم و سریال ها را دنبال می کنی. می گویم: درون آن ها دنبال شخصیت هایی می گردم که دوستشان داشته باشم یا عاشقشان شوم. اگر چنین شخصیتی را در آن سریال، انیمیشن، فیلم یا کتاب بیابم سرنوشت او هم برایم مهم خواهد بود و دیگر ولش نمی کنم. می گوید: هنوز نوجوانِ نوجوانی. (منظورش این است که هنوز مثل یک نوجوان روی شخصیت های غیرواقعی کراش می زنی یا به زبان خودمان دلبسته آن ها می شوی.)

اتفاقا همین دیشب داشتم به همین ویژگی فکر می کردم. به اینکه هنوز تخیل در من قوی است. هنوز جهان رویایی، فانتزی و خیالی خودم را دارم و با آن خوشم، حتی اگر داشتن چنین دنیایی آن هم در سی سالگی، برای بیشتر بزرگترها و هم سالانم مضحک، غیرقابل درک، زشت یا ناپسند باشد. البته معتقدم جا داشت از این ویژگی در نوشتن داستان های تخیلی بهره ها ببرم اما فعلا همین که زندگی ام را شیرین تر می کند برایم کافی است.

دو روز پیش دختری را در میدان دیدم که دستبندهای مهره دار می فروخت. از کارهایش خیلی خوشم آمد. قیمتش هم مناسب بود، ارزان تر از نمونه هایی که در صفحات اینترنتی به فروش می رسند. از او دو دستبند خریدم و بعد یک دستبند هم به او دادم تا برایم تنگترش کند. امروز از او پرسیدم به میدان می آید که دستبند را تحویل بگیرم؟ و آمد و آن را گرفتم. دیگر به دستم اندازه شده بود.

کار این شماره از مجله تمشک هم تمام شد. یکی دو روزی استراحت می کنم و بعد سر اصلاحات پایان نامه می نشینم.

 

+ معمولا وقتی با لپ تاپ پستی را می نویسم، نمی توانم نیم فاصله ها را رعایت کنم. نیم فاصله برایم در بیان کار نمی کند. بر من ببخشایید.

۰۲/۱۱/۰۲
یاس گل

نظرات  (۱۰)

سلام 

موفق باشید.

از هم‌دانشگاهی‌ات یاد گرفتم.

شیفت، کنترل و F2 نیم‌فاصله صحیح است. در بیان هم کار می‌کند. شیفت و کنترل را بگیر و بعد F2 را بزن😊

 

پاسخ:
سلام حاج‌خانوم
متشکرم از راهنماییت. بعد از پیامت اول کنترل+شیفت+F2 رو زدم دیدم تغییری نکرد و درجه صدای لپ‌تاپ کم شد. بعد اومدم کنترل+شیفت+2 رو زدم دیدم درست شد :)
۰۴ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۷ چوی زینب دمدمی

امیدوارم تخیل منم تا زمانی که به سن شما میرسم زنده بمونه و ته نکشه.. بدون اون زندگی خیلی.. غیر قابل تحمله..

من اگر بودم تصور میکردم اون دختر دستفروش توی یه جهان خیالی چطور شخصیتی میشد. بعد کسی چه میدونه؟ شاید پر و بالش میدادم و واقعا تبدیل به یه کارکتر خیالیش می‌کردم بدون اینکه اون حتی روحش خبر داشته باشه😬

پاسخ:
من هم امیدوارم بزرگ‌شدنت همراه با کمرنگ شدن تخیل نباشه

چه فکر خوبی. مثلا شاید دختری می‌شد که لابلای دستبندهای معمولیش، دستبندهای جادویی می‌فروخت اما نه به هر خریداری 😃
۰۴ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۵۰ چوی زینب دمدمی

کم پیدا میشن آدمای مثل شما که با بزرگتر شدنشون همچنان دنیای جادویی ذهنشونو حفظ کرده باشن. ولی دیدنشون واقعا عین دلگرمی می‌مونه. یکی هست توی این دنیای شلوغ هنوز سرزمین قصه ها رو فراموش نکرده!

ماشاالله اهل دلید خودتونم😅❤

پاسخ:
با این صحبتی که داشتی چقدر به خودم امیدوارم شدم 😂 ممنونم ازت
۰۵ بهمن ۰۲ ، ۱۳:۰۶ چوی زینب دمدمی

عههههه؟ من خوشحالتر شدم^^

پاسخ:
😊🌹
۰۵ بهمن ۰۲ ، ۱۵:۲۲ یاس ارغوانی🌱

سلام.

چند وقتیه فکر میکنم که دیگه اون ادم رویاپرداز و سبک بال قبل نیستم. سنی ندارم ولی دیگه تو ذهنم از خیالبافی های نوجوونیم خبری نیست و این نگرانم کرده.

پاسخ:
بیشترِ وقت‌ها زور واقعیت خیلی بیشتر از خیاله. آدم‌ها در نهایت به این نتیجه می‌رسن که باید با واقعیتِ موجود زندگی کنن. من دوستی دارم که می‌گفت خیال‌ورزی زندگیش رو مختل کرده بوده، برای همین از تخیل فاصله می‌گیره. در مورد من برعکس بوده و تخیل کمک کرده زندگیم شیرین‌تر بشه. بنابراین گمون می‌کنم هرکسی باید ببینه چه چیزی بهش کمک می‌کنه.
۰۵ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۳۰ یاس ارغوانی🌱

اوهوم...

یاد یه جمله‌ای افتادم که یکی از دوستای وبلاگیم همیشه بیانش میکرد: چه چیزی نکبت زندگی را جبران میکند جز رویا؟

درسته بعضیا زندگیشون مختل میشه. تعادلش خوبه. من از اون ور بومش افتادم.

پاسخ:
پس اگر فکر کردی این روزها بهش نیاز داری با هرچیزی که بتونه تخیلت رو دوباره قوی کنه تقویتش کن 😃 مثلا من خودم تقریبا بیشتر شب‌ها قبل خواب شروع می‌کنم به خیال‌پردازی و یهو وسط همون خیالات خوابم می‌بره. البته انکار نمی‌کنم روزهایی که فشار پایان‌نامه خیلی زیاد می‌شد حالِ این کار رو نداشتم 😄 یه وقت‌هایی هم هست که فشار زندگی این قدرت رو ازمون می‌گیره

بذار اینجا بهت قول بدم که امشب قبل خواب سعی می‌کنم خیالپرداری کنم. انگاری زیادی تن دادم به دنیای آدم بزرگ ها!

 

پاسخ:
آره زینب. فکر بدی هم نیست. بیا و یه امشب هرجور که دلت خواست در مورد زندگی خیال‌ورزی کن، حتی اگر بعید بدونی اتفاق بیفته.
۰۵ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۲۳ یاس ارغوانی🌱

آخه دیگه نمیدونم چی میخوام که خیالپردازی کنم.

قبلا انگیزه‌م زیاد بود و یه سری چیزا بودن که باعث بشن خیال پردازی کنم ولی الان هیچی.

پاسخ:
کار سخت شد. شاید این مسئله برات گذرا باشه و چند ماه دیگه اوضاع فرق کنه.
البته نیاز هم نیست حتما درباره اهداف یا چیزهایی که دوست داریم بهشون برسیم و به هرحال شدنی هستن خیال‌ورزی کنیم‌. مثلا بعضی از خیالاتِ من مربوط به یه مدل از زندگی یا تجربیاتیه که هیچ‌وقت قرار نیست(یا نمی‌تونم) تجربه‌شون کنم. اما بهش فکر می‌کنم و خودم رو توی اون موقعیت می‌ذارم تا ببینم لااقل توی عالم خیال یه زندگیِ اون شکلی چطور بود.
۰۵ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۰۱ یاس ارغوانی🌱

خیلی سخت!

پست شما باعث شد که دوباره بهش فکر کنم حتی به چیزای غیر دست یافتنی!

شاید حتی رفتن توی یه دنیای فکری دیگه بتونه از این کسالت در بیاره اوضاع فکریم رو :)

پاسخ:
امیدوارم 🤲 ان‌شاءالله
۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۲۴ حاج‌خانوم ⠀

آخ!

اشتباه منو ببخش

کنترل+شیفت و عدد 2

 

ببخشید. الان که داشتم با لب‌تاب کار می‌کردم، دیدم چی رو می‌زنم. الان همه این نیم‌فاصله‌ها که در همین پیام هست رو با همین فرمول زدم... آره F2 صدای لب‌تاب رو کم می‌کنه.

پاسخ:
آره حدس زدم منظورت همون ۲ بوده
دستت درد نکنه 🌷

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">