هندوستانیان اهل کشمیر
یکی از دانشجویان ادبیات فارسی هندوستان هر از گاهی برای انجام تکالیفش راهنمایی میخواهد و من هم منابعی را که میشناسم به او معرفی میکنم. گاهی هم میآید و میپرسد: از ایران چه خبر؟ سوالش خیلی کلی است و در نتیجه پاسخهای من هم اغلب کوتاه و کلیاند. گاهی هم با ذوق و شوق میگوید حتما برای مقطع ارشد و ادامه تحصیل به تهران خواهد آمد. در واکنش به این قبیل پیامهایش هم مجبورم خیلی معمولی برخورد کنم چون میترسم زیاد روی آشناییاش با من حساب کند و وقتی به ایران آمد انتظاراتی داشته باشد که توان پاسخگویی به آنها را نداشته باشم. قبلا هم قصد داشت برای تقویت مکالمه فارسیاش تماسهای صوتی برقرار کند که بهانههایی آورده بودم. شاید به این دلیل که قبلا در خصوص هندوستانیِ دیگری چنین اتفاقی را تجربه کرده بودم و آن تجربه برایم مطلوب و دلخواه نبود.
امروز یک استوری گذاشت که در آن، او و تعدادی از دانشجویانِ مسلمان دانشگاهشان روی چمنها، زیر آسمانی ابری دور هم نشسته بودند تا ولادت حضرت علی(ع) را جشن بگیرند، با خواندن دعا یا صحبت درباره مولا علی. آن فضا حس و حالی عجیب و دوستداشتنی داشت. همین تعداد اندکشان و فضای ابری و تا حدی مهآلودِ اطرافشان همهچیز را جور خاصی دلپذیر کرده بود. البته میدانم در دانشگاهِ آنها اغلب دانشجوها مسلمانند اما اینکه چند نفر با یکدیگر در چنین روزی گرد هم آیند و از علی(ع) سخن بگویند، تصمیمِ جالبی است.
این شخص، سومین شیعه هندوستانیِ اهل کشمیر است که با او آشنا شدهام و هرچه زمان بیشتر میگذرد شباهتهای زیادی میان خودمان و آنها مییابم.
چه قشنگ :)