مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ

این کیست نیست

روز اول گفت: اینجا یک چیزی حس می‌کنم. یک چیزی که قبلا در بدنم نبود. گفتم: چیز مهمی نیست. فوقش یک سونوگرافی می‌دهی و می‌فهمی کیستی چیزی شبیه به آن است. رفت دکتر. دکتر هم گفت: فکر نمی‌کنم چیز مهمی باشد. یک سونو می‌نویسم.

رفت و سونوگرافی‌اش را انجام داد اما سونوگرافیست با دکترش هم‌نظر نبود. گفت: این کیست نیست. پرسید: پس چه هست؟ گفت: نمی‌دانم. اگر من دکترت بودم نمونه‌برداری می‌دادم.

کمی ترسیده بود. از پزشک دیگری نوبت گرفت و جواب سونوگرافی‌اش را نشان او داد. پزشک گفت: کیست نیست. و به او گفت از جراح فلانی برای نمونه‌برداری وقت بگیرد تا بدانند آنچه در بدنش احساس کرده -و خیال می‌کردیم چیز خاصی نیست- دقیقا چه هست و از چه نوعی است و برای درمانش چه باید کرد.

می‌فهمم که ترسیده است. من هم ته دلم کمی می‌ترسم و فقط دعا می‌کنم هر چه هست به سادگی درمان پذیرد.

از شما هم ممنون می‌شوم که دعایش کنید.

۰۲/۱۲/۱۲
یاس گل

نظرات  (۲)

ان‌شاءالله زودی خوب بشه و چیزی نباشه.

دیگه الآن کلی علم پزشکی پیشرفت کرده.

پاسخ:
ان‌شاء‌الله. ممنونم از دلگرمیت.
توکل به خدا

انگار که عزیز خودم باشه یاسمن.

اونقدر دکتر رفتن و اضطراب های آزمایش و این ها رو کشیدم هرکس اسم دکتر میاره انگار خودم تو اون موقعیت باشم.

امیدوارم همیشه کنار عزیزانت سلامت باشی و سلامت باشن.

نگران هم نباش حتی اگر درمان بخواد  اگه زود تشخیص داده بشه ان شالله خیلی خوب و زود هم درمان میشه. 

 

پاسخ:
ممنونم ازت زینب جان. همچنین. من هم آرزوی سلامتی دارم برای خودت و عزیزانت.
ان‌شاء‌الله که همین‌طوره.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">