سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۹ ب.ظ
آرزوی دور ریختنی
از چند وقت پیش،چشمم را گرفته بود.دوستش داشتم.این شد که روی یکی از آن برگه های مستطیلیِ کوچک،نوشتمش و بعد انداختمش داخل قوطی آرزوها.
چند روزی میشد که ذهنم درگیر بود.درگیر مباحثی مثل حقوق حیوانات و محیط زیست و ... .
بالاخره امروز سراغ دو ویدئوی تولید چرم طبیعی و خز رفتم.ویدئوها را که دیدم،سراغ قوطی آرزوهایم رفتم و تمام برگه ها را ریختم بیرون.
یکی یکی گشتم تا ببینم،روی کدام یک از آن ها،آن آرزو را نوشته بودم.
پیدایش کردم:《یک جفت دستکش زنانه ی چرم اصل》
پاره اش کردم و ریختم درون سطل زباله.
با همه ی زیبایی اش برایم تمام شد.
۵ نظر
۰۵ اسفند ۹۹ ، ۲۰:۰۹