مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۰۹ ب.ظ

آرزوی دور ریختنی

از چند وقت پیش،چشمم را گرفته بود.دوستش داشتم.این شد که روی یکی از آن برگه های مستطیلیِ کوچک،نوشتمش و بعد انداختمش داخل قوطی آرزوها.

چند روزی میشد که ذهنم درگیر بود.درگیر مباحثی مثل حقوق حیوانات و محیط زیست و ... .

بالاخره امروز سراغ دو ویدئوی تولید چرم طبیعی و خز رفتم.ویدئوها را که دیدم،سراغ قوطی آرزوهایم رفتم و تمام برگه ها را ریختم بیرون.

یکی یکی گشتم تا ببینم،روی کدام یک از آن ها،آن آرزو را نوشته بودم.

پیدایش کردم:《یک جفت دستکش زنانه ی چرم اصل》

پاره اش کردم و ریختم درون سطل زباله.

با همه ی زیبایی اش برایم تمام شد.

۹۹/۱۲/۰۵

نظرات  (۵)

*میدود که برود و پیوند کند*

پاسخ:
ممنووون هیرای 😀

پس بزار بهت کتاب (هوش محیط زیستی) رو  پیشنهاد بدم❤❤❤

 

پاسخ:
اِ
برم ببینم فیدیبو داره یا نه
۰۶ اسفند ۹۹ ، ۱۵:۲۴ نرگس بیانستان

:)

چ خوب که ریختی اش دور :)

پاسخ:
آره
تازه یادم اومد کیف و دفترچه چرم طبیعی هم می خواستم و از خیر اونا هم گذشتم

سلااام یاسمن 

دلم برات تنگ شده بوود 

چه قشنگ:))

قوطی آرزوهات خیلی باحاله ها

پاسخ:
دل منم فاطیما
آره قوطیم رو خیلی دوست دارم
توام درست کن

من از اینکه هر کاری می‌کنی براش دلیل داری و سبک زندگیت آگاهانه‌ست لذت می‌برم و کلی هم بهت افتخار می‌کنم.

پاسخ:
من از اینکه می بینم دوستی مثل تو دارم که اینطور متوجه کارهای منه به داشتنت افتخار میکنم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">