خسته و متلاشی
تقریبا دارم متلاشی میشوم و بسیار خستهام.
یکشنبه آخرین مهلت ارسال مطالبم به مجله است و من پس از چندین تماس، هنوز موفق به گرفتن مصاحبه نشدهام.
تا فرداشب باید فایل پژوهشیمان بسته شود و من هنوز در تقلای آمادهکردنِ آن هستم.
به گروه گفتم دیگر کار ویراستاری نمیپذیرم.
از یکشنبه ترم تابستانی مدرسه آغاز میشود و من تمام انرژیام را از دست دادهام و نمیدانم چطور باید این هفته را طی کنم.
از خستهجانی روحم که دیگر برایتان نگویم.
اعتراف میکنم که من، یاسمن در این برهه از زندگی به شدت کم آوردهام.
من به استراحت جدی و دوری از آدمها نیاز دارم و چنین امکانی برایم فراهم نیست.
خیلی التماس دعا.