از سرزمین همسایه
سر کلاس سنایی بودیم.اولین جلسه از کلاسمان در ترم جدید بود و استاد از بچه ها خواسته بود میکروفن ها را روشن کنند و هریک به اختصار معرفی کوتاهی داشته باشند.
میکروفن یکی از بچه ها باز بود اما صدا نمی آمد.یک نفر دیگر که صدایش را باز کرد با لهجه ای آشنا سلام و احوال پرسی کرد.او اهل افغانستان بود.استاد پرسید:در حال حاضر کجایی؟اینجایی؟در ایران؟
گفت:نه استاد.مزار شریفم.
چند دقیقه بعد،آن یکی دختر که صدایش وصل نمی شد آن پایین تایپ کرد:من هم ساکن افغانستان هستم و نتم ضعیف است استاد.
برای من و بهاره داشتن هم کلاسی هایی از کشور همسایه خیلی هیجان انگیز بود.
نمی دانم در دانشگاه های دیگر شرایط به چه شکل است اما از ترم پیش تاکنون متوجه این موضوع شدم که تعداد بچه های افغانستانی رشته ی ادبیات فارسی در دانشگاهمان کم نیست.
در تور انجمن علمی دانشگاه هم با یک دوست دیگر افغانستانی آشنا شده بودیم و قبل از آن هم در کلاس دستور زبان1 متوجه حضور یک دانشجوی دیگر شده بودیم.