عشق ماندگار
باشد،قبول...اصلا همه دخترکان شهر لیلی و پسران مجنون!!!!!!!!!!!!!
اما این بار جوانمردی را میطلبم که بگوید پس او در این هیاهو کجای داستان قرار گرفته است؟چه کسی عشق او را با هیچ عشق کوچک و خوار کننده ای تعویض نمیکند؟کیست که در غم فراقش دو سه قطره ای اشک بریزد؟کجا رفته اند انسانهایی که برای آمدن آن آمدنی- نه بازگشت عشق های خیابانی- نذری کنند و قدمی در راه قیامش بردارند؟اگر مردی دم از عشق آنی بزن که ندیدی اش اما به آمدنش ایمان داری!نه از بی صفتانی که هر روز دست یک نفر را میگیرند و فردا به قصد گرفتن آغوش دیگری رهایش میکنند...
آری اگر اجازه ی ورود این قبیل نوشته ها را در پست هایت بدهی،کم کم مخاطب از دست میدهی.کافی ست به صفحه ی وبلاگت برسند و خطی از دین ببینند.صفحه را دیده ندیده close کرده و به دنبال راه خود میروند...به دنبال پست جدید فلانی در facebook و عکس جدید بهمانی در اینستاگرام و ...
امروز یکشنبه 8 دی 1392
این دردها لحظه ای امانم نمیدهند...
برداشت آزاد...حالا خودت هستی و خدای خودت!