مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

يكشنبه, ۸ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۵۲ ق.ظ

عشق ماندگار

این روزها اگر از عشق بنویسی،یک نویسنده جوان پسند میشوی.اگر از انتظار بازگشت پسر یا دختری بنویسی- که مدتها پیش رهایت کرده است - بدون شک مخاطبان با دستمالی آغشته به اشکِ"درد مشترک" با تو همنوا میشوند و جهت تسکین دل شکسته عاشقی که شما باشی،با جملاتی نظیر؛"الهی فدات شم،بالاخره برمیگرده"یا"منم به درد تو گرفتارم عزیزم"یا"ایشالا اون گور به گور شده بره زیر تریلی"و امثال آن،مورد استقبال همگان قرار میگیری.

باشد،قبول...اصلا همه دخترکان شهر لیلی و پسران مجنون!!!!!!!!!!!!!

اما این بار جوانمردی را میطلبم که بگوید پس او در این هیاهو کجای داستان قرار گرفته است؟چه کسی عشق او را با هیچ عشق کوچک و خوار کننده ای تعویض نمیکند؟کیست که در غم فراقش دو سه قطره ای اشک بریزد؟کجا رفته اند انسانهایی که برای آمدن آن آمدنی- نه بازگشت عشق های خیابانی- نذری کنند و قدمی در راه قیامش بردارند؟اگر مردی دم از عشق آنی بزن که ندیدی اش اما به آمدنش ایمان داری!نه از بی صفتانی که هر روز دست یک نفر را میگیرند و فردا به قصد گرفتن آغوش دیگری رهایش میکنند...

آری اگر اجازه ی ورود این قبیل نوشته ها را در پست هایت بدهی،کم کم مخاطب از دست میدهی.کافی ست به صفحه ی وبلاگت برسند و خطی از دین ببینند.صفحه را دیده ندیده close کرده و به دنبال راه خود میروند...به دنبال پست جدید فلانی در facebook و عکس جدید بهمانی در اینستاگرام و ...

امروز یکشنبه 8 دی 1392

این دردها لحظه ای امانم نمیدهند...

برداشت آزاد...حالا خودت هستی و خدای خودت!


۱ نظر ۰۸ دی ۹۲ ، ۰۶:۵۲
یاس گل