مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی

۱۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

دوشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۴۱ ب.ظ

از مردم همین شهر

صبح توی گروهِ بچه هایمان یک عکس از برنامه انجمن ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه فرستادم و گفتم: من شاید این نمایش و نقدش را بروم ببینم. کسی نمی آید؟

کسی نگفت که می آید. فکر کردم طبیعی است و یک بار دیگر به تاثیر تاهل بر دغدغه ها و مشغله ها و انتخاب های آدم ها فکر کردم. دیگر مثل گذشته نیستم که اگر کسی نیاید من هم نروم. می روم. حتی اگر هیچ آدم آشنا و شناسی میان آن جمع نباشد.

امروز برای بررسی مشکل گوشی ام به نمایندگی نزدیک خانه مان رفتم. کارشناس گفت صفحه تاچ آن حساس شده است. گوشی را تحویل دادم و وارد تنظیمات گوشی شد. گفتم همانجا یک آنتی ویروس هم نصب کنند. وقتی کار تمام شد کارشناس از روی مزاح پرسید: ببخشید، این برچسب را برای چه روی دوربین جلوی گوشی زده اید؟ آخر قبل از شما هم چند خانم محجبه دیگر این کار را کرده بودند. تهدیدی چیزی شدید؟ من هم به شوخی گفتم: بله، ما از سران کشور هستیم و دنبالمان هستند و قصد ترورمان را دارند. برای همین برچسب زده ایم تا چهره مان شناسایی نشود.

بعد رفتم کتابفروشی. یک دفتر جدید خریدم برای نوشتن باقی یادداشت های پایان نامه. دفتر قبلی 40 برگ بود و تمام شد. روی این یکی، تصویر یک جفت کفش کوهنوردی است، یک کوله پشتی و یک کوه. مرا یاد هدفم می اندازد. یاد قله ای که در آرزوی رسیدن به آن هستم. این تصویر برای من یک استعاره مفهومی است.

خواهرم رفت فروشگاه چند قلم جنس بخرد و برگردد. من روی نیمکت نشستم. به آدم ها نگاه کردم. به تفاوت های میانمان که این روزها بیشتر نمایان می شود. و یاد دیالوگی از فیلم شب های روشن افتادم: من از مردم همین شهرم. همه آدمای این شهرم دوست دارم. چون تقریبا هیچ کدومشون رو نمی شناسم.

۶ نظر ۰۱ خرداد ۰۲ ، ۱۵:۴۱
یاس گل