مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۵:۲۰ ب.ظ

خوشی‌های وابسته به زمان و مکان

حالا می‌فهمم خوشایندی بعضی چیزها در زندگی وابسته به عوامل محیطی، حال درونی و زمان و مکانی بخصوص است که در آن قرار گرفته‌ایم. به عبارتی، عواملی چند دست به دست هم می‌دهند تا در آن لحظه، از اتفاقی ساده، چیزی شگفت، مطبوع، ماندگار و فراموش‌نشدنی بسازیم.

مثل وقتی که دندان عقلم را جراحی کرده بودم و دهانم فقط به اندازه عبور یک قاشق چایخوری باز می‌شد. هم‌زمان میگرنم هم گرفته بود و در اتاق وسطی خانه مادربزرگ زیر نور ضعیفی خوابیده بودم. خواهرم آبگوشتی که مادربزرگ پخته بود برایم آورده بود. یک ذره از نان بربری یا شاید هم سنگک را می‌برید و ذره‌ای آبگوشت روی آن می‌گذاشت تا راحت‌تر در دهان بگذارمش. آن لحظه به قدری طعم آبگوشت برایم لذیذ و سحرآمیز بود که سردردم هم خوب شد.

یا مثل زمانی که با مادر به تجریش رفته بودیم و نگفته بود به کافه لوگغنیه می‌رویم. اما بعد از خرید از بازار تجریش به آنجا هم رفتیم و ویکتوریا سفارش دادیم. طعمش به قدری جادویی بود که دلم می‌خواست یک ویکتوریای دیگر هم سفارش دهم. اما امروز که دوباره در پی تکرار آن طعم به آنجا رفتم، متوجه شدم این شیرینی فقط خوشمزه است، نه جادویی.

و مثل آن کلوچه‌های خرمایی که در صبحگاه یک روز تعطیل با بچه‌های دوچرخه در باغ فردوس خورده بودیم و فقط در همان لحظه و همان روز برایم دارای طعمی خوشایند بود، نه هیچ وقت دیگر.

۰۳/۰۲/۰۶
یاس گل

نظرات  (۲)

۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۸:۴۰ علیرضا محمدی

خوب بود

پاسخ:
متشکرم🙏
۰۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۱۶ علیرضا محمدی

به وبلاگ منم سر بزن مرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">