مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰ ق.ظ

دردی بزرگ به نام عادی شدن

معمولا فرصت های کوتاه مابین کلاس،تلفن همراهش را بیرون می آورد و در صفحه های اینستاگرام چرخی می زند.

گاهی هم وقتی به عکس هایی می رسد که احساس می کند شاید برای من جالب باشد می گوید:این عکس را ببین!

دیروز عکسی را نشانم داد که کمی چهره ام را در هم کرد.گفتم:این ها را نگاه نکن!

تعجبی کرد و گفت:چرا؟

پاسخش را ندادم.

کمی که گذشت به صفحه ای رسید که پای آن مکث زیادی کرده بود.نگاهی انداختم.صفحه متعلق به شخصی بود که به طرز ماهرانه ای شبهه هایی را علیه اسلام وارد می نمود.شبهه هایی که هر کدام از ما به دلیل اطلاعات ناکافی در مورد دین مبینمان و همچنین بی توجهی نسبت به تحقیق در ارتباط با این مسائل بعد از مدتی ممکن است دچار تردید شویم.

گفتم:نگاه کن چطور شبهه وارد میکند!

سری تکان داد و گفت:این صفحه کلا کارش همین است.

تلفن همراهش را داخل کیفش گذاشت و گفت: مگر من داخل گوشی ام عکس بدی دارم که آنطور گفتی نگاه نکن به این عکس ها؟

گفتم:نگران نوجوانان و جوانانی شبیه خودمان هستم که فکر می کنیم دیدن این عکس ها کاملا طبیعی است در حالی که این عادی شدن ها یعنی عمق فاجعه!

گفت:الان همه این عکس ها را می بینند.فکر میکنی موقع رسیدن به این عکس ها مثلا چشمشان را می بندند و از آن می گذرند؟خیلی هم مثبت باشند می شوند شبیه اتفاق امروز.یعنی یک نفر مثل من عکس ها را ناگهان نشانشان می دهد!

این ها را که گفت،خاطرم آمد که چند ماه پیش نیز در یکی از شبکه های اجتماعی داخلی که ظاهرا نظارت کمی بر آن اعمال میشد از هر 10 پست 2پست آن دارای ایراد اخلاقی و شرعی بود.به یکی از نوجوانان حاضر در آن شبکه گفتم:متاسفم برای آنانی که هرگز متوجه حضور هم سن و سالان شما در این فضا نیستند.

نوجوان در جوابم نوشت:عیبی ندارد.سخت نگیرید.برای ما دیگر عادی شده است!!!!

"عادی شدن"...چه واژه تلخ و غم انگیزی



براده های یک ذهن:

این عادی شدن ها را کمی جدی بگیریم و کمی بیشتر به آن فکر کنیم.یادمان باشد عادی شدن خود تفسیری دارد که در برخی موارد برابر است با نابودی خود و زندگی مان.

بیشتر مطالعه کنیم.بیشتر تحقیق نماییم.

آن سوی روزنه:

عادت کرده ایم/آنقدر که یادمان رفته است شب/مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد/و یک روز آنقدر صبح می شود/که برای بیدار شدن/دیر است ...     " لیلا کردبچه"

نظرات  (۹)

۱۸ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۰ پآییــزک :]
من هم خیلی دیدمــ که دختر عای هم سن ِ من چقد دنبال ِ بعضی عکس عا و فیلم عا میرن ... کاملا عادی شده براشون ... یا بهتر بگم ، عادی کردن براشون ...
امون از وقتی که اشتباه های کوچیکمون عادی بشن...
لاااااایک 
به وب منم سری بزنید
فکر نکنم خیر باشد بانو ... :):
چه جالب نوشتین اینو...
ممنون.
۲۰ آذر ۹۴ ، ۰۶:۵۹ شکرانه . . .
سلام بانوجان
سلامتی :)
چه خوبه که دوباره مینویسی . . .
هیچی به اندازه نوشتن به اونایی که مینویسن آرامش نمیده:)
قبح و زشتی یه عمل که بریزه دیگه نه گناه نه بد
متاسفانه تو دینمون نتونستن رخنه کنن جز عادی نشون دادن گناه ها:(
عادی شدن ! معظل همینه ریختن قبح گناهان ...
سلام
مطالبتون جالب و خواندیست.
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">