جام جهانی چشم هات
« در دنیا همواره کسی هست که انتظار دیگری را می کشد،چه در وسط صحرا و چه در قلب شهرهای بزرگ.و وقتی این دو نفر با هم رو به رو می شوند و نگاهشان به هم گره می خورد،همه گذشته ها و آینده ها،اهمیت خود را از دست می دهد و تنها آن لحظه وجود دارد و این یقین باورنکردنی،که همه چیز زیر این آسمان کبود،توسط دستی واحد رقم خورده است.دستی که عشق را می آفریند و ... »
کیمیاگر-پائولو کوئیلو
به من بگو چه کسی،چه کسی بر سر تصاحب چشم هایی که آنِ هیچ بنی بشری-جز من-نیست،جام جهانی به راه انداخته است و رقابت آفریده است؟چه کسی برای خارج کردن مالکیت چشم های تو از دست های من،رقیب می طلبد و به این کری خواندن ها افتاده است؟
اصلا مگر چشم های تو جای این شرط بندی هاست؟
من نمیفهمم که چرا هیچکس از تعلق ازلی دو نفر به یکدیگر هیچ نمی داند؟!من نمیفهمم که چرا هیچ کس نمی داند که این تو،که این آبی ناتمام چشم های تو،در ابتدای زمان و مکان،تنها به نام یک نفر دیگر در جهان در آمده است و نه میلیون ها میلیون آدم دیگر!
این مردم خیال میکنند که من دروغ می گویم،دروغ می گویم وقتی به گواه آیه های نادر ابراهیمی در کتاب مقدس بار دیگر شهری که دوست می داشتم،برایشان از امکان آمدن حرف زده ام و از کسی که امکان آمدن را زنده نگه داشته است.
این مردم گمان می کنند که تجرد،که فردیت،آن هم در دنیای پرهیاهوی زوجیت ها،به طور حتم تنها، دارای یک معنای واحد است و آن نابلدی در دلدادگی است!
حتی به مخیله ی این جماعت سر سوزنی هم نمی رسد که شاید این وسیع تنهای سر به زیر و سخت،در انتظار آمدن یک نفر،تنها یک نفر در جهان باقی مانده است.کسی که از ازل به عقد وی در آمده است و عاشقانه ترین حالت زندگی اش تنها در کنار او شکل خواهد گرفت،معنا خواهد گرفت و تعریف خواهد شد.
جام جهانی چشم هات!...مضحک است.
این چه رقابتی ست بر سر چشم های تو؟
چشم های تو جام جهانی نیست.
چشم های تو جام جهان نمای من است.
اصلا من،
از چشم های توست،
که به این جهان بینی ها رسیده ام... .
براده های یک ذهن:
+نوشتن از چشم های تو برای من سخت بود.هنوز هم سخت است.سخت است که آدم از چشم هایی تویی بنویسد که هنوز نیامده است.که هنوز نمی شناسدش.
+فرصت برای پیوستن به چالش جام جهانی چشم هایت اندک است.اگر خواستید،غنیمت شمرید و استفاده کنید.
دعوت میکنم از اسما،از لانه زنبوری،از آرام برای پیوستن به این چالش.