مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
يكشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ب.ظ

برای مخاطبان خاص!!!!

فکرش را بکنید،که یک نویسنده،یک شاعر،بیاید و التماستان کند تا آخرین اثر او را هر چه زودتر از نزدیک ترین کتابفروشی محل،خریداری کنید.
تصور کنید که یک کارگردان یا تهیه کننده،عاجزانه در صفحه اش از شما تقاضا کند،به پای تماشای آخرین کار سینمایی یا تلویزیونی اش بنشینید.
فوق فوقش چند نفری در یک جور رودربایستی گیر می کنند و چند نفر دیگری هم از سر دلسوزی،به خواندن یا تماشای اثر مشغول می شوند.اما هیچکس،هیچکس از خاطر نمی برد که این نویسنده،این شاعر،این تهیه کننده یا کارگردان،چقدر برای دیده شدن کارش-که اتفاقا زحمت زیادی هم برایش کشیده بود-خودش را خرد و کوچک،خودش را حقیر کرد.
و این،حکایت این روزهای من و امثال من است که در چنین شرایطی،نه می توانند به التماس بیفتند و مخاطب طلب کنند و نه می توانند از کنار این بی مخاطبی یا خوب خوبش؛خاموشی و سکوت مخاطبان، آسوده بگذرند.
در اینکه این حرفه،علاقه ی قلبی و آرزوی شخصی من بوده است و حالا،با رساندن کار،در هر هفته،به شور و شعفی درونی و دلپذیر می رسم،در این شکی نیست.در اینکه سپاسگزار خداوندگاری هستم که آرزوهای پیشین آدم ها را،بیشتر از خود آن ها به یاد دارد،هم شکی نیست.اما کار رسانه-چه رسانه های مکتوب و چه رسانه های دیداری یا شنیداری-مگر نه اینکه مخاطب می طلبد؟مگر نه اینکه تو برای مخاطب می نویسی و اصلا اگر مخاطبی نباشد،کار تو هم بی معنی ست؟پس برای که می نویسی؟
یکی از دلایلی که معمولا پس از انتشار اثر دوستان یا نوجوانان در روزنامه،نظرم را به آن ها منتقل کرده و می گویم و بر زبان می آورم،این است که بدانند اثر آن ها مورد تماشا قرار گرفته است و دیده شده.
در این کم مخاطبی رسانه ای،و در این خاموشی و سکوت،من نیز دلم تنها به همان آدم هایی خوش است که اصلا نمی شناسم شان و در شهرها و روستاهایی دور از اینجا،به پای تماشای کارم می نشینند و گاهی دستی بر پیامک برده و تعریفی می کنند.تعریف هایی که باز هم آن ها را نه خواهم خواند و نه خواهم شنید.
تنها دلم به همان چند نفر قرص است که از قضا بیشتر آن ها،حتی در دایره ی دوستان و آشنایانم نیز نیستند.و در دل خیال خواهم کرد که من هم مخاطب های خاص خودم را دارم.هرچند اندک.هر چند دور...

براده های یک ذهن:
همیشه فکر می کردم،چقدر بی معرفتم که هنوز کتاب شعر او را نخریده ام.بعدتر دیدم این فقط او نیست که با چنین وضعیتی دچار است و خود من نیز،حالا که برای مدتی محدود مشغول به خلق اثرم،با وضعیتی بدتر از او دچار و درگیرم.چرا که برای خرید اثر او همچنان وقت هست اما برای تماشای رایگان اثر من! فقط چند ماه فرصت باقی است.
۹۷/۰۵/۲۱
یاس گل

نظرات  (۹)

واقعا خیلی سخته ادم کلی زحمت بکشه و استقبال نشه ولی عکسش خستگی رو از تن ادم در میکنه و انگیزه و اراده ادم رو بیشتر میکنه ...
پاسخ:
واقعا همینه زهرا
بله حتی اگر مخاطب هم نباشه بالاخره ما به خاطر دل خودمون ادامه میدیم کار رو اما هیچکس منکر این نیست که استقبال مخاطب چقدر توی روحیه ی خالق اثر تاثیر داره
و به همین خاطر من ازت خیلی ممنونم.چون تو این اواخر با نظرهات تشویقم کردی
۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۶ نـسـیــــم دریـــا
سلام عزیزم:
کامل متن رو خوندم و حس لطیفت رو درک می کنم،مهربانم در راه موفقیت و پیشرفت همه این را تجربه میکنند این یک واقعیت زندگی است که باید قبول کرد و این نصیحت  رو از من بشنو که دوستان و دلسوزان حقیقی آدم ها دقیقا در این زمان هست که خودشان را خوب نشان می دهند و همین طور بالعکس این امر ............
یاسمن جان فقط و فقط به مسیر و هدف ارزشمندت تمرکز کن و پیش برو که راه روشن است .
 ***همواره به نگاه خـــــــــــــــــــــــدا می سپارمت***
" خواهــــرت نسیــــــم "
پاسخ:
قربووووونت برم.نسییییمی جوووووونم.
ممنوووونم از حمایتت.
خیلی گلی.
من متشکر خدا هستم به خاطر این نعمت و سعی م رو برای سپاس عملی این نعمت میکنم.ازت ممنوووونم
سلام یاسمن....
نبینم که یاسمنم نارحته ها!من هستم یاسمن..تا وقتی متینا هست همیشه یه نفر وجود داره که نوشته هات رو بخونه و کار هات رو دنبال کنه😎😚

امضا: متینایی که طاقت دیده نشدن کار های دیگران را ندارد😊
پاسخ:
سلام متینای عزیزم.ممنونم از مهرت.
مگه تو برنامه رو میبینی؟
خب منم متوجه چیزی که میگی شدم.به نظرم دلیل اینکه صداوسیما و مطبوعات مخاطبای خودشون رو از دست دادن میتونه این باشه که مخاطب ها اعتماد خودشون رو از این رسانه ها از دست دادن.خودتم میدونی که توی سال های گذشته برنامه های تلویزیونی موفقی وجود داشتن که به دلایل نامعلومی پخششون متوقف شد.مثلا رادیوهفت که در نوع خودش بی نظیر بود و مخاطبای زیادی رو به خودش جذب کرد اما توی نقطه اوج خودش به پایان رسید.گروه رادیوهفت چند بار دیگه سعی کردن دوباره شروع کنن اما مخاطب ها تا میومدن دوباره اعتماد کنن برنامه متوقف می شد. صداوسیما و و مطبوعات ملی ما بودجه خیلی کمی داره.همین چند وقت پیش ماهنامه همشهری جوان هم به دلیل نبود بودجه تعطیل شد.از طرفی فضای مجازی هم رشد کرده و میل استفاده از اون بیشتر شده.وقتی فیلم ها و شو های تلویزیونی کشور های دیگه رو میبینم متوجه این محبوبیتشون میشم.ساخت سریال های خوب توی فصل ها و قسمت های بیشتر ادامه پیدا میکنه و شو های تلویزیونی تیم فکری خوب و منابع مالی خوبی دارن. کاملا بدیهیه که مخاطب ها با این برنامه ها ارتباط بیشتری پیدا کنن.
شبکه امید یک شبکه تازه کاره.برنامه های بدی نداره.مخصوصا که دیدم آقای عبدالعالی هم یه برنامه خیلی جالب داره.حتی خود تو به نظرم یک کار خیلی جدید انجام دادی.مهم اینه که این ایده های خلاق چقدر بتونن تداوم پیدا کنن و بعد از مدتی تکراری و لوس نشن.من پرانتز باز رو می بینم و نقدهایی هم بهش دارم که امیدوارم بتونم یه روز براشون بنویسم:)
پاسخ:
میدونم چی میگی.
حرفات رو هم قبول دارم.
درسته کاملا.
وجیهه تو میبینی برنامه رو؟من نمیدونستم.چقدر خوووب.آره آره.هر نقدی که داری حتما بنویس.حتما انتقال بده بهشون.این خیلی خوبه
سلام سلام:)
میدونی یاسمن همه ی آدما به دیده و شنیده شدن علاقه دارند.
واتفاقا همه یه جورایی از کم بود مخاطب در رنجند!
جدی میگم یاسمن اصلا لازم نیست شاعر یا نویسنده باشی .مثلا یه آدم متفکر که به کشف تازه ای میرسه دوست داره اونو با آدمای دیگه در میان بزاره و انتظار اینو داره که اون آدما مثل خودش به وجد بیان اما واقعا چند نفر میتونن مخاطب خوبی برای حرفای اون آدم باشن 
.یایه آدم پیر دوست داره تجربه هاشو با جوان ها درمیان بزاره اما چند تا جوون مایل به شنیدن حرفای پیرمردهستند.
 حتی یه آیه هست تو سوره ی یاسین که میگه ما هیچ پیامبری رو نفرستادیم مگر اینکه بنده هامون اونا رو مسخره کردن!
میبینی یاسمن ما آدما انگار خیلی هامون گوش کردن رو دوست نداریم.
شاید لازمه گوش کردن به حرفای خوب و توجه به دیگران رو تمرین کنیم.آره لازمه.
ممنون از اینکه با متنت بهم یادآوری کردی:)
پاسخ:
آره آره
هر کسی در موقعیت های مختلفی و به اقتضای کارش نیازمنده این مخاطبه
وگرنه همه اید تو لاک خودشون می بودن و اصلا اکتشافات بشری هم به هیچ دردی نمیخورد.
ممنون از تو زینب.
متشکر از توجه و دقت همیشگی ت
وااای خیلی خوشحال شدم یاسمن جان که از نظراتم انرژی مثبت گرفتی 
دوس دارم بیشتر از این بدرخشی و بیام یه امضای خوشگل کنار عکست ازت بگیرم 😊
پاسخ:
وای میرسه اون روز؟واقعا دوست دارم برسم به اون مرحله
سلام
یاسمن
تو میتونی وارد وبلاگ سارا شی؟؟!
پاسخ:
هنوز نرفتم وبش.چطور مگه؟
به نظر تلاش کردن و نهایتا خوب نوشتن میتونه باعث باشه که آدم در تبلیغ درست کارش بیوفته. مثلا یه نهاد یا یه شخص معروف معرفیت کنه و این اصلا بد نیست
یاد یه چیزی افتادم. امسال نمایشگاه رفته زودم کتاب یکی از بلاگرارو بخرم، تو غرفه رضا احسانپورو دیدم که تلاش می‌کرد کتابش رو بده دست مراجعه کننده‌های غرفه و براشون یه شعر خاص وا می‌کرد که توش شوخیای لوس و رایج داشت بلکه یکی خوشش بیاد و کتابو بخره. من احسانپورو دوست داشتم و شعرهاشو دنبال می‌کردم ولی این صحنه رو دیدم حتی رغبت نکردم اون شعری که دستم داد کامل بخونم...
خیلی حس بدی داشتم. هنوزم یادش میوفتم یجوری میشم. انگار چهره اون آدم پیشم خراب شد و تصورم بهم ریخت.
پاسخ:
آره آفرین تبلیغ درست.تبلیغ هوشمندانه

اوه می بینی؟این مدل کار میتونه رو یکی مثل تو یا خیلی ها تاثیر منفی بذاره و به قول تو چهره اون آدم رو خراب کنه.هووووف...
چرا که نرسه ؟
خواستن توانستنه 
توکل+تلاش=موفقیت😊
پاسخ:
ان شاء الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">