مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۴:۵۶ ب.ظ

why not now?

چندان صمیمیتی میان مان نیست.کمتر یکدیگر را دیده ایم.کمتر پیش آمده با یکدیگر وارد گفتگو شویم و تنها نقطه ی اتصال و پیوندمان با یکدیگر،در این سال ها،دوچرخه بوده است.

تابستان سال گذشته او برای گذراندن یک دوره آموزشی به کشور ترکیه رفت.دوره ای تحت عنوان مدرسه ی تابستانی.همان روزها بود که فهمیدم،زیبا،یک دختر معمولی نیست.تمام فعالیت های او جلوی چشمم آمد و حس کردم از وقتی که من می شناسمش،او را روزی منفعل ندیده ام.همیشه مشغول انجام کاری بوده است.همیشه کاری برای انجام دادن داشته است.یک دختر فعال مقاوم سخت کوش و امیدوار به زندگی.

زیبا توانسته بود در همان دوره ی سه ماهه ی آموزشی در ترکیه،دوستانی از سایر کشورهای دنیا پیدا کند که به مناسبت تولد او، هر یک از آن ها با ضبط یک تصویر ویدئویی از خودشان،تولدش را تبریک گفته بودند.حاصل این تبریک ها یک ویدئوی چند دقیقه ای شده بود که در آن آدم هایی از ملیت های مختلف به چشم می آمدند و همه به طور مشترک برای تولد او آرزوهای خوب خوب می کردند.
و این لحظه درست لحظه ای بود که در دل و در دنیای خیال انگیز خودم،به افتخار زیبا برخاستم و دست ها را به نشانه ی تشویق به هم کوبیدم،بابت تمام ویژگی های مثبتی که از او زیبای امروز را ساخته بود.
راستش آن کسی که داشت زیبا را در دنیای خیال انگیز من تشویق می کرد،تحسینش خطاب به زیبا بود اما نگاهش به من!
و شاید شبیه به آن آقای سخنران-که پست انگیزشی اش را در صفحه ی دکتر حلت دیده بودم-داشت در حین دست زدن برای زیبا،خطاب به من و امثال من می گفت:

why?why not?why not you?why not now
چرا؟
چرا نه؟
چرا تو نه؟
و چرا همین حالا نه؟

۹۸/۰۲/۱۳
یاس گل

نظرات  (۶)

واقعا چرا ؟
من خودم که افسرده شدم برای یه کنکور لعنتی ، هزار تا آرزو داشتم :(
تو این سن به جای اینکه هیجان انگیز باشه و اونقدر فعالیت کنم فقط دارم می خونم تا بگذره ..
پاسخ:
خب تو خیلی جلوتری.جدی میگم.من هنوز دو روز در میون جسته گریخته میرم پای کتاب درسیام
سلام.
به هرحال زیبا از اون آدماییه که وقتی واسه بار اول می‌بینیش، می‌گی: «کاش زودتر می‌دیدمش.» مثل شخصیت‌های به‌یادموندنی رمان‌ها. آرزو می‌کنم اتفاق‌های خوبی سر راهش باشه.
و این‌که چقدر خوش‌حالم بعد مدت‌ها سر زدم به وبلاگت. وسط سربازی، توی بیمارستان نظامی، از این راه دور! قدر این کامنت‌ها رو بدون. 🤪
پاسخ:
وقتی کسی خودش وبلاگ نویس باشه و بهت سر بزنه بحث دوستی های وبلاگی و تبادل نظر و این صحبت ها مطرحه.ولی وقتی کسی خودش وبلاگ نویسی نمیکنه و فقط از روی دوستی و معرفتشه که گاه به گاه میاد و حوصله میکنه برای خوندن، این خیییییییلی ارزشمنده.خیییییلی.
وقتی اسمت رو دیدم توی بخش نظرات واقعا خوشحال شدم.البته می دونستم درگیر سربازی هستی.می دونمم که خیلی وقته پای پست های اینستات نظر نذاشتم و ساکت شدم.ولی به خدا که تو با معرفتی.خیلی متشکرم ازت.
چقدر خوب شد سر این پست رسیدی و خوندیش.سر پست "زیبا"
راستی خدا قوت
تجمیع این حجم از امید و تنهایی در ساحت یک وجود، نشان از وصل و انقطاع مکرر نسبت به منبع امید و نور است
قلم، گویای تمنیات درونی است
شخصیتی مخلوط از چند شخصیتی که در «آتش بدون دود» نادر ابراهیمی پشت این‌ قلم است که گاه عشق و ایمان «آلنی» است، گاه نفرت «یاشا»، گاه ناامیدی «یاماق»، گاه هم صبر و همت و حرارت «مارال» و...
در آستانه نوزایی روحی غریبی هستید، اگر خطا نرود روحی مشتعل متولد می‌شود، و اگر خطا بزند ...
کتاب تنها مرهم روزهای تنهایی است
کتاب «خوب»

پاسخ:
سپاسگزارم از دقت نظر شما
من خیلی وقت بود که به اینجا سر نزده بودم...
چقدر حس خوبی داره که تو هستی و مینویسی یاسمن
این خودش میتونه یه فعالیت باشه.پس خیلیم منفعل نیستی! دی:
پاسخ:
فعال مجازی 😁
یاسمن من این پست زیبا رو که دیدم گریه م گرفت. خیلی خوب بودااا. فکر کن این همه آدم از همه جای دنیا دوستت باشن...
پاسخ:
منم حقیقتا خیلی غبطه خوردم.خیلی سارا
۰۲ خرداد ۹۸ ، ۰۱:۳۶ علی ابن الرضا

اون سخنران عجب حرف عمیقی زده

من خیلی خوشبختم با خوندن این مطلب به همچین جمله ای برخوردم. سپاس

پاسخ:
 احتمالا روزی شما بوده.خواهش میکنم 🙏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">