مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ق.ظ

اسطوره

من،

بسان اسطوره ای هستم،

که به باور مردمان زمان نرسید!

 

اسطوره ای،که افسانه ی بی تکرار زندگی اش،

سینه به سینه نقل نشد،

و به کتاب های درسی،

به قصه های شب کودکان نسل بعد و نسل های پس از آن،نرسید.

 

من،

اسطوره ای هستم که شنیده نشد.

که لا به لای سطور،گم شد.

و برای هیچ جمعِ حلقه زده به دور آتشی،تعریف

برای هیچ جمعِ نشسته در معبدی قرائت نشد.

 

اسطوره ای که در نهایت،روزی،

با غبار کهنه بر جلد کتابی کهن،

به باد فراموشی،

سپرده شد...

 

براده های یک ذهن:

من انگار معجزه ای هستم.مرا باور نمی کنند.مرا نمی بینند.  «نادر ابراهیمی»

۹۸/۱۰/۰۳
یاس گل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">