چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۸ ق.ظ
بی نظمی
وقتی دچار تشویش می شوم،به حرف زدنِ با تو نیازمندم.
وقتی نگرانی های به جا و نابه جا از چپ و راست بر من هجوم می آورند،به گم شدنِ در آغوش تو محتاج می شوم.
و تو فکر کن که جهان پر از تشویش ها و نگرانی های هر روزه است و این یعنی من در همه حال به سوی توام.
وقتی آشفتگی ها سراغم می آیند حس می کنم تمام سلول های بدنم دچار نوعی بی نظمی شده اند و سر جای همیشگی شان نیستند.
در چنین زمان هایی صحبت کردن با تو می تواند آرام آرام مرا به جای اولم بر گرداند.
هر کلمه از این گفت و گو،یکی از آن سلول های دچار آشفتگی را سر جای اولش بر می گرداند و دوباره نظم در بدنم بر قرار می شود.
۹۸/۱۲/۱۴