مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۲۹ ب.ظ

ما کرم های ابریشمِ درون پیله هایمان

پیش از این نیز آدمِ چندان گردشی یا به اصطلاح دَدَری ای نبوده ام.از آن هایی نبوده ام که مدام اهل بیرون رفتن و دور هم جمع شدن های فامیلی یا دوستانه بوده باشند.

بخش اعظمی از بیرون گردی هایم در کنار خانواده بوده است.

از آن هایی هستم که اگر بر فرض مثال این هفته با فلان دوستم بیرون بروم تا یک مدت ترجیح می دهم با دوست دیگری بیرون نروم.به همین خاطر اگر به شکلی اتفاقی،ناگهان چند دوست طی دو سه هفته با من قرار بگذارند حس میکنم آرامشم را از دست داده ام.گاهی واقعا نمی توانم این مسئله را برایشان توضیح دهم و مجبورم بهانه بیاورم تا میان دیدارهایمان به مدد بهانه ها فاصله بیافتد.

این ها را شرح می دهم که بگویم این خانه ماندن اجباری به خاطر شرایط امروز دنیا برای من آنطورها هم سخت نبوده است اما متاسفانه بی تاثیر هم نبوده است!

مسئله ی من دلتنگی وافر برای قرارهای دوستانه و میهمانی ها یا ابتلا به افسردگی نیست بلکه طی یکی دو ماه گذشته بیشتر از قبل دچار بی انگیزگی شده ام.دستم به انجام کارها نمی رود یا اگر شروع کنم به پایان نمی رسانم.

تا ظهر امروز نمی فهمیدم چرا به اینجا رسیده ام.من آرزوهایم را همچنان دوست داشتم اما بر سر انگیزه ام چه آمده بود؟

ظهری داشتم تمام علت های موجود را زیر و رو می کردم.تمام دلایلی را که پیش از این نیز به آن ها فکر کرده بودم اما برایم قانع کننده نبود.که بالاخره جرقه ای در ذهنم زده شد و دریافتم همه ی  ما انسان ها به لطف حضور در جمع زنده ایم. به لطف زندگی در جامعه است که به فردای بهتر فکر می کنیم.انسان ها در تنهایی شان دیگر با کسی قیاس نمی شوند.وقتی دیدارها از میان برداشته می شوند دیگر خودت را مجبور به برطرف کردن آن دسته از ضعف ها نمی بینی که تا دیروز هنگام حضور در جمع از بابتشان خجالت می کشیدی.اصلا زندگی جمعی خودش یک نیروی محرک و حیات بخش است.تو را وادار به حرکت می کند.تو را ترغیب به پیشرفت می کند.تو را به سوی موفقیت های بیشتر و کسب مهارت های هل می دهد تا در اجتماع،حرف بیشتری برای گفتن و فرصت بیشتری برای نمایش دادن داشته باشی.

اما وقتی در انزوا به سر می بری دیگر خودت را ملزم به انجام بسیاری از کارها نمی بینی.از دید خودت همین که هستی کافی ست و برای رسیدن به اهدافت هم کلی زمان در اختیار داری.

جدایی از جمع زمان را از نگاه تو کندتر می کند و به همین خاطر است که فکر میکنی حالا حالاها وقت برای انجام بسیاری از کارها داری. در حالی که با زندگی در جمع،گذر زمان را به وضوح حس می کنی و حتی از این همه سرعت و عدم توقف زمان به ستوه می آیی.آن جاست که می فهمی آن قدرها هم وقت برای رسیدن به اهدافت نداری و باید بدوی.

با فکر کردن به این موضوع بود که علت بی انگیزگی خودم را پیدا کردم و با خود گفتم:به یاد بیاور که این روزها هرچقدر هم که به درازا بکشد بالاخره جایی تمام خواهد شد.بالاخره با پیدا شدن درمان و واکسنی برای کرونا مردم به زندگی گذشته ی خود باز می گردند و دوباره قیاس کردن ها و رقابت ها آغاز می شود.اگر در طی این مدت به بهانه ی دوری از جمع دست روی دست بگذاری و از پویایی بیافتی،با تمام شدن این دوران هیچ حرف تازه ای برای گفتن نداری و آنجاست که حس می کنی به شکل غیرقابل جبرانی زمان از دست داده ای.

 

دوستان من!

همه ی ما این روزها به سان کرم های ابریشمی هستیم که در پیله هایمان مانده ایم.پیله ها روزی پاره می شوند و آن روز همه منتظرند تا ببینند کدام کرم ابریشم،به پروانه ای زیباتر تبدیل شده است.

دلت می خواهد که تو هم یکی از آن پروانه های زیبا باشی؟

۹۹/۰۳/۱۴
یاس گل

نظرات  (۱)

چقدر این پست حرف دل من هم هست. من هم کمی تا قسمتی جمع‌گریزم. هفته‌های اول قرنطینه که آدم‌ها از دلتنگی‌هاشون حرف می‌زدند و اظهار ناراحتی می‌کردند، من شکایتی نداشتم. اما حالا چندوقته که به همین‌ بی‌انگیزگی‌‌ای که راجع بهش نوشتی دچار شدم و فکر می‌کنم دلیلش همینه. و زندگی در جمع هرچقدر هم که کم و کوتاه باشه یک‌جور میل به پویایی و تلاش رو به ما القا می‌کنه. و اما پاراگراف آخر، نیاز دارم کمی بیشتر بهش فکر کنم و نتیجه بگیرم.

پاسخ:
چه خوب که حالم رو می فهمی.
فکر می کنم فهمیدنِ علتش از دیروز یه مقدار بهم حرکت داده.
بعد از دو سه ماه رفتم سراغ کتاب های زبانم
البته تداومش مهم تره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">