مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۴ ب.ظ

از هم دور می شویم

دلم برای روزهایی تنگ است که کسی درباره ی اعتقاد و باور سیاسیِ دیگری چیزی نمی دانست. همه در کنار هم خوش بودیم و آنقدر محبت و دوستی میانمان بود که به تفاوت هایمان فکر نمی کردیم.اختلاف نظرهایمان را بر خلاف این روزها جار نمی زدیم و هیچ چیز مهم تر از پیوند میانمان نبود.

۹۹/۰۹/۱۵
یاس گل

نظرات  (۲)

۱۵ آذر ۹۹ ، ۲۲:۲۰ نرگس بیانستان

عزیزم... 

همه یه جوری اولدورم بولدورم شدیم 

پاسخ:
😔 

بلکه گاهی دوری خوش تره!

پاسخ:
نزدیک شدن فقط اون جایی دلچسبه که می فهمی یک سری افراد دنیای تو رو درک میکنن و جالبه که برای فهمیدن همین موضوع هم بالاخره باید با همه ی آدم ها حرف بزنی تا برسی به اون افراد خاص

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">