مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
جمعه, ۱۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ

جـــــای خــــالــــی

اینجا چیزی کم است بالای سرم!

این بالا

        درست چندین وجب بالاتر از سرم

                                                          چیزی کم است!

دلم آبی آسمانی میخواهد بالای سر.

شب ها،شمارش ستارگان دلم میخواهد تا سفر به خوابی عمیق.

دیدن شهاب ها و دل خوشی به برآورده شدن آرزوهای بزرگ.

از عاشقانه گفتن با حضرت ماه.

و انتخاب ستاره ای به نام تو...

خسته ام...

به تنگ آمده ام از زل زدن به این سفید استخوانی بی روح* !

دیگر دلم،سقفی* از جنس گچ و سیمان نمی خواهد.

بیچاره

        چشم های

                    آسمان ندیده ام!

 

 

سخن مسافر:عکس نوشته ی بالا از تقویم کوچک دوست داشتنی ام گرفته شد.تقویمی که از ابتدای سال برایم عزیز بوده و هست.صاحب نوشته عکس:لا ادری

هنوز در گیر و دار امتحانات

۹۳/۰۴/۱۳
یاس گل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">