مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۴۵ ب.ظ

حتی اگر افسانه باشی

بله، من هنوز به شما و آمدنتان باور دارم.

یک زمانی دلم می‌خواست یکی از آن منتظران پویا و فعال، یکی از آن منتظران واقعی‌تان باشم. از این‌ها که از محنت دیگران‌ بی‌غم نیستند. از این‌ها که به اردوهای جهادی می‌روند و گره از کار دیگران باز می‌کنند. از این‌ها که علی‌رغم انجام دادن بسیاری از این کارها ادعایی هم ندارند و خود را در جایگاهی فراتر از دیگران نمی‌بینند.

بعدتر دیدم امام زمانی شدن راه‌های دیگری هم دارد. هرکس می‌تواند بسنجد و ببیند به چه کاری علاقه‌مند است، در چه زمینه‌ای استعداد دارد و پی همان علاقه و استعداد را بگیرد و در آن مسیر پیشروی کند. در این صورت، هم خیرش به اهل زمانه‌ی خود می‌رسد هم اگر عمری داشت و به آن حکومت جهانی رسید در آن جامعه آدم به دردبخوری می‌شود.

آن زمان که این موضوع را فهمیدم دلم خواست من هم راه خودم را برگزینم یعنی در علم پیش‌روی کنم. آن موقع‌ها دانشجوی صنایع غذایی بودم. می‌خواستم خوب درس بخوانم تا وارد بخش تحقیق و توسعه شوم. فرمولاسیون بنویسم و حتی روی بیوتروریسم غذایی کار کنم. اما خب شما که می‌دانید همیشه یک جای دلم گیرِ ادبیات بود. ادبیات آن آرزویی بود که اگر به آن نمی‌رسیدم تا همیشه حسرتش بر دلم می‌ماند. از همه مهم‌تر اینکه من نمی‌خواستم ادبیات فرعِ زندگی‌ام باشد، من به خواندنِ گاه به گاه کتاب‌های ادبی راضی نمی‌شدم. می‌خواستم این رشته اصلِ زندگی‌ام باشد. می‌خواستم در هوای آن نفس بکشم. خب به آنچه می‌خواستم رسیدم.

اما مسئله اینجاست که می‌دانم مسلمان خوبی نیستم. می‌دانم خیلی جاها کم گذاشته‌ام. به گمانم حتی برای شما یک منتظر معمولی هم نبوده‌ام چه رسد به منتظر واقعی. ولی به شما و آمدنتان باور دارم.

خیلی‌هایی که می‌شناسمشان دیگر چنین باوری ندارند. حرفی هم نیست. اما من در جواب این سوال که "اگر فقط یک افسانه باشد چه؟" گفته‌ام "جالب است که من به افسانه‌ها هم باور دارم".

می‌خواستم امشب که شب میلادتان است از شما تقاضا کنم برایم دعایی کنید. دعا کنید حالا که- لااقل به خیال خودم -جای درستی ایستاده‌ام و دنبال همان چیزی که به آن علاقه‌مند بوده‌ام رفته‌ام، در همین مسیر رشد کنم، بالا بروم، پر در بیاورم، پرواز کنم، بپرم تا آن بالا بالاها....

و دعا کنید در این مسیر مومن بمانم‌.

 

تولدتان مبارک آخرین مروارید.

۰۱/۱۲/۱۶
یاس گل

نظرات  (۴)

ان شاءالله برسی به اون بالا بالاها، به یاری مولود امشب.

 

پاسخ:
خیلی ممنونم ازتون
ان‌شاء‌الله
عیدتون مبارک
۱۷ اسفند ۰۱ ، ۱۳:۰۹ چوی زینب دمدمی

عید زیباتون مبارک💘

پاسخ:
ممنونم عزیزم. همچنین 😊
۱۸ اسفند ۰۱ ، ۰۲:۲۸ شاگرد بنّا

طیب الله انفسکم بابت تکلیف‌شناسی. امیدوارم به زودی خانم دکتری بشید مایۀ فخرِ امام زمان ارواحنا فداه و افسانۀ حقیقیِ ایشون رو برای عالم روایت کنید... البته ان‌شاءالله در حکومتِ خودشون و با حضورِ خودشون شیرین‌تر. 

پاسخ:
سلام و عرض ادب
قدم نورسیده مبارک
ان‌شاء‌الله برای خانواده‌تون مایه خیر و برکت باشه و به کمال رشد و شکوفایی برسه.

همچنین بسیار متشکرم از دعای خیرتون
ان‌شاء‌الله

چقدر حرف دل منم بود این چند خط... ازت ممنونم یاسمن جان

 

 

 

پاسخ:
به به، نیلوفر عزیزم. چه خوب که اینجا سر زدی. من از شما ممنونم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">