مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۴۰۲، ۰۴:۵۰ ب.ظ

یک بشقاب باقلوا با چای دمی لطفا

با مادر آمدیم کلینیک. من طبقه اول نشستم. مادر رفت طبقه بالا و گفت همین پایین بمان. کمی که گذشت کلینیک شلوغ شد. مادر گفت: چرا اینجا می‌مانی؟ مگر کافه‌های این اطراف را روی نقشه ندیده بودی؟ برو دیگر.

دلم می‌خواست بروم اما تنهایی یک‌جوری بود. همیشه یا با خانواده کافه می‌رفتم یا با دوستانم. اما رفتن بهتر از معطل شدن بود. پس رفتم.

کافه اول و دوم را رد کردم و به کافه باقلوا رسیدم. وارد شدم. یک موسیقی ترکیه‌ای پخش می‌شد و برخورد پرسنلش گرم بود. فضای داخلی خنک بود. روی میزی دونفره نشستم و یک بشقاب باقلوا با چای دمی سفارش دادم.

جز من یک خانم و آقا هم داخل کافه بودند. اول حواسم به آن‌ها نبود تا اینکه صدای گریه دختر را شنیدم. دختر از خاطرات کوهنوردی‌اش می‌گفت. از فتح قله سبلان. هیجان‌زده شده بود. مرد سوال می‌پرسید و گوش می‌داد. اول خیال کردم مشاور است اما کمی بعد حس کردم سوالاتش بیشتر شبیه سوالات یک خبرنگار است، نه مشاور و درست حدس زدم. چون حرف مطبوعات شد. هروقت درجه صدایشان بالا می‌رفت متوجه حرف‌ها می‌شدم.

دو باقلوا خورده بودم و باورم نمی‌شد با اشتهای گنجشکی‌ام دارم سومی را هم می‌خورم. فکر کردم اصلا بهتر است از این بعد تنهایی بروم تا بیشتر بخورم!

خانم به آقا گفت: کمتر از ده روز دیگر تولد چهل سالگی من است.

مادر پیام داد: نفر بعدی منم.

چای و باقلوا تمام شد.

آقا به خانم گفت: این هم از مصاحبه امروز ما.

بلند شدم. دختر و پسر جوانی وارد کافه شدند.

من سمت کلینیک رفتم.

۰۲/۰۳/۰۳
یاس گل

نظرات  (۲)

نوش جان 

 مادر عزیزتون همیشه سلامت باشند 

پاسخ:
ممنون بهار
همچنین
سلامت و تندرست باشی
۰۳ خرداد ۰۲ ، ۲۱:۲۵ شاگرد بنّا

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

این روزها مستند اینجا میان امواج رو دارم بررسی می‌کنم، من رو یاد شما می‌ندازه گفتم اسم ببرم شاید ندیده باشید. 

 

مؤید باشید و عاقبت بخیر

پاسخ:
سلام بر شما
نه این مستند رو ندیدم. خیلی ممنونم که معرفیش کردین. الان که جستجو کردم و فهمیدم درباره زبان فارسیه حتما می‌بینم.
لطف کردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">