مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

مسافر پیاده

هـنـــوز در سـفـــرم

نه آنکه جهانگرد یاکه در سفر باشم،اما،
مسافرپیاده بخوانیدمرا،
که درجاده های تخیل ناگریز ذهن،محبوس مانده ام،
واین ها ورق پاره های همان زندان است

استفاده از مطالب با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است

بایگانی
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۲ ق.ظ

به مناسبت روز احسان و نیکوکاری

بذری از دست هایت می روید،رشد می کند،بزرگ می شود.

هزار هزار شاخه از آن،به این سو و آن سوی جهان اطرافت سرک می کشد

و هر برگ از آن را،

به دست های کودکی می رساند،

که امید به آینده ای سبز را انتظار می کشید.

امیدی که روزی از دست های بخشنده ی تو برخاسته بود...

۰ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۵۲
یاس گل
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۴۹ ق.ظ

برای مسلمانان هند

شبیه به ویروسی،

میان مسلمانان جهان انتشار می یابی ،

و هیچ ملت دیگری را به کام انتقام خود نمی کشانی.

هیچ دانشمند،حکیم یا که فیلسوفی،تا یافتن راه حلی برای درمان نهایی تو،درهای چهاردیواریِ تحقیق و بررسی را به روی خود نمی بندد و ساعت ها به تو نمی اندیشد.

تو تنها در برابر چشم مردم دنیا،از میان تیترهای ریز و درشت روزنامه ها عبور می کنی و بی آنکه صدایت به گوش کسی-جز خودمان-رسد دوباره خاموش می شوی تا انتشاری دیگر و کشت و کشتاری دیگر.

با توام ای مظلومیت ممتد و گریبانگیر مسلمانان در تاریخ این عالم!

 

۱ نظر ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۴۹
یاس گل
شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۲۹ ق.ظ

یک ویروس تاجدار به نام کووید-19

دنیای بزرگِ تصورهای دیروزم،حالا پیش چشم هایم هی کوچک و کوچک تر می شود وقتی که می بینم یک ویروس تاجدار کووید نوزده ای می تواند از یک سوی دنیا به راحتی به سوی دیگر آن منتقل شود.
وقتی در برابر این انتقال،دیگر فلات ها،قاره ها، اقیانوس ها و جنگل ها به عظمت دیروزشان نیستند.
وقتی که دیگر،دورها،چندان هم دور نیستند.
روی زمینی به این کوچکی،جزئی ترین اتفاقات و رفتارهای زندگی یک نفر می تواند روی اتفاقات و رفتارهای زندگی انسان هایی دیگر در فاصله های دور از او نیز تاثیر بگذارد.
زندگی آدم ها به راستی همواره به هم متصل و برخوردارِ از نوعی اشتراک است.
گویی که زندگی هیچکس تنها در انحصار خودش نیست...

۱ نظر ۱۰ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۹
یاس گل
جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ب.ظ

بهشت را که دیگر توی شناسنامه نمی نویسند

مادرم هرشب برایم قصه ای می خواند،که میگفت:
با به دنیا آمدن کودکی جدید،زن نیز،برای دیگربار،در جهانی دیگر،متولد می شود.موطن جدیدش می شود بهشت...
من شناسنامه ی مادرم را دیده بودم.
مادرم اهل هیچ کجا نبود!
جای محل تولد در شناسنامه اش خالی بود.
بهشت را که دیگر در شناسنامه نمی نویسند...

۳ نظر ۲۵ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۲
یاس گل
پنجشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۱۱ ب.ظ

یک روز

یک روز می رسد که به جاهای خوبی می رسم.

۲ نظر ۲۴ بهمن ۹۸ ، ۱۵:۱۱
یاس گل
شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۴۷ ب.ظ

بهار دو کوچه با خانه مان فاصله داشت

صبح،یک جور خوبی هوا خوب بود.

از طلوع آفتاب گذشته بود اما،گنجشک ها درست شبیه به دقیقه های پیش از طلوع آفتاب،غوغا می کردند و در هیاهو بودند.

آسمان،ابری-آفتابی بود و تا ابرها کنار می رفتند،آسمان تمامیتِ آبی خود را به نمایش می گذاشت.از آن آبی های پررنگ و پاک.

حس می کردی،انگار بهار فقط دو کوچه با خانه تان فاصله دارد.

حالا ساعت حوالی 15 است و دارد برف می بارد ... 

۶ نظر ۱۲ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۴۷
یاس گل
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۴۰ ب.ظ

زود زود به دیدنم بیا(رمز،همان قبلی)

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۹:۴۰
یاس گل
شنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۱۹ ب.ظ

خواب و خواب و خواب

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۱۹
یاس گل
شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۴۴ ق.ظ

ما از ادامه ی دنیا می ترسیم

برخیز.

بارت را ببند،

و به دورترین نقطه از شهرت برو.

آنجا را که اثر از هیاهوی دنیا نیست،خوب بگرد،

و سعی کن دست و پای خداوند را بیابی

که به پایش بیافتی

و التماسش کنی و زار بزنی و بگویی:

ما از ادامه ی دنیا می ترسیم.

حال دنیا خوب نیست و زین پس نیز دیگر خوب نخواهد شد

مگر با آمدن آخرین بازمانده ات ...

 

آن سوی روزنه:

بفرما کجایی

۱ نظر ۲۱ دی ۹۸ ، ۰۸:۴۴
یاس گل
چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ

کُد

صحیفه ی سجادیه

دعای چهاردهم ...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۸ ، ۲۱:۴۲
یاس گل